شعر رهایی
نوشته شده توسط : امیرحسین رجبی

 کفتر کشته پروندن نداره

رو خاک و خون آب کشوندن نداره

کفتر کشته پروندن نداره
کتاب کهنه ، که خوندن نداره

داره از تنهایی گریم میگیره
توی این شهر دیگه موندن نداره

کی میشه که من و تو
ما بشیم و رها بشیم

مرغ پر بسته که کشتن نداره
وقتی کشتی دیگه گفتن نداره

از یه دربچه ی تاریک و سیاه
پایه پیر و خسته دیدن نداره

اگه تو باغچه فقط یه گل باشه
گل اون باغچه که چیدن نداره

هر درختی که یه روزی پیر میشه
اونو از ریشه سوزوندن نداره

کی میشه که من و تو
ما بشیم و رها بشیم

فصل مردن واسه من کی میرسه
وقته پرواز من از این قفسه

از منِ در به در اینجا چی میخواد ؟
بگیرید اگر که مقصد نفسه

بوی گلپر، مثال اطلسی نیست
حرفای من، مثل حرف کسی نیست

شعر من حرفه قشنگ رفتنه
حرفه حق تا دنیا دنیاس گفتنه

کی میشه که من و تو
ما بشیم و رها بشیم





:: موضوعات مرتبط: اشعار استاد مسعود امینی , اشعار استاد امینی برای داریوش , ,
:: برچسب‌ها: شعر رهایی , داریوش , اشعار استاد مسعود امینی , مسعود امینی ,
:: بازدید از این مطلب : 2179
|
امتیاز مطلب : 262
|
تعداد امتیازدهندگان : 81
|
مجموع امتیاز : 81
تاریخ انتشار : جمعه 13 اسفند 1398 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
moein009 در تاریخ : 1389/12/13/5 - - گفته است :
ببین جوجه شاعر البته تو که همینم نیستی فقط بلدی شعرهای دیگرانو تبلیغ کنی .باید بهت بگم به تو هیچ ربطی نداره که بیشتر از کوپنت گو خوری کنی پس دیگه تکرار نشه تو شعر درپیت میزاری ما حرفی زدیم که تو نظر میدی از این به بعد سعی کن نظرتو برای خودت نگه داری

فهمستی

در ضمن تو وکیل دخترا هستی بیشعور

نکنه دختر هستی
پاسخ:سلام.ببین اقای محترم!من مثل شما بی ادب نیستم. در ضمن من کی گفتم شاعرم؟ در ضمن من وکیل دخترا نیستم و بیشعورم نیستم. شما اگه یه اتم شعور داشتی میفهمیدی حرف زدن این مدلی مال زمان عهد بوقه.


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: